معنی شهری روی آب
حل جدول
ونیز
موجکوچک روی آب
اژنگ
خانه روی آب
آبسرا
خانهای روی آب
سیمرغ بلورین بهترین فیلم جشنواره فیلم فجر در سال 1380
ورزشی روی آب
کانوپولو
شهر روی آب
ونیز
فرهنگ فارسی هوشیار
واژه پیشنهادی
لغت نامه دهخدا
بر روی آب آمدن. [ب َ ی ِ م َ دَ] (مص مرکب) بر روی کار آمدن که کنایه از ظاهر شدن باشد.
بر روی آب آورد...
بر روی آب آوردن. [ب َ ی ِ وَ دَ] (مص مرکب) کنایه از ظاهر و آشکارا ساختن. (غیاث اللغات) (آنندراج).
روی
روی. [رِ وا] (ع ص) آب بسیار و سیراب کننده. (از اقرب الموارد).
روی. (اِمص) رو. روب. اسم مصدر از رُفتن، در رفت و روی. (از یادداشت مؤلف).
تعبیر خواب
اگر کسی روی خویش را نیکو بیند، در آب یا در آئینه، یا کسی به وی گوید روی تو نیکو است، دلیل که کار او نیکو شود. اگر روی خویش را زشت بیند، دلیل که کار او بد شود. اگر روی خود را سرخ بیند، دلیل که او را با کسی مناظره افتد و از آن کس خشم فرو خورد. اگر روی خود را زرد بیند بیمار شود. اگر به خواب روی روشن و صاف بیند به طاعت ها توفیق یابد و کار خیر کند. اگر روی را سیاه بیند دلیل که غم و اندوه بدو رسد و درمخاطره کفر افتد. اگر روی خود را شکسته بیند، دلیل بر مصیبتی بود. اگر بر خویش جراحتی بیند، دلیل که در کار و کدخدائی او خلل افتد از جهت زنان. - جابر مغربی
معادل ابجد
734